کد مطلب:270736 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:147

پایان غیبت
دوران انتظار و ناشناخته بودن آخرین حجت، آن گاه پایان می پذیرد كه با فراهم شدن شرایط ظهور، خداوند عبد صالح خود را به صحنه ظهور فرا خوانَد و به خورشیدِ فرو رفته در غربت، امر به طلوع كند.

این ظهور و طلوع و پایان غربت و انتظار، تنها به دست حاكم مطلق هستی است كه مقتدر و عزیز و حكیم است. آن طور كه رفت و آمدها، تولد و مرگها و طلوع و غروبها به دست او است، كه او (ربّ المشارق و المغارب) است، و محبت زائد الوصفی به بندگانش دارد.

در روایت آمده است: اگر مدبرین وكسانی كه از درگاه خدا روی گردانده اند، می دانستند اشتیاق خداوند به آن ها چگونه است، از شدّت شوق، قالب تهی می كردند و جان می باختند [1] .

این محبتِ همراه با حكمت و عزّت، كه تجلیاتی از جلوه های الله هست، زمان ظهور را تعیین می كند. زمانی از طرف معصوم (علیه السلام) برای ظهور تعیین نشده، تنها آمادگی و زمینه سازی سریع تر همراه با دعا و التجا به درگاه خدا، لحظه ظهور را نزدیك می كند. این زمینه ها در امّت بنی اسرائیل باعث شد موسی چهار صد سال زودتر از وقتِ تعیین شده، متولد شده، برای نجات بنی اسرائیل مبعوث گردد، با این تفاوت كه در این امت، خودِ حجّت اصرار بر ظهور دارد و در چیدن پایه های آن كوشا است. باید دانست كه حجج پیشین در بالا بردن پایه های حكومت حضرت مهدی (علیه السلام) جان به جان آفرین تسلیم كردند.

«حتی یطلع اللّه لكم...»


[1] جامع السعادات، ملا مهدي نراقي، ج 3، ص 130.